سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)
سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)

یک توضیح ضروری!

تقدیم به دوست وسرور گرامی ام جناب آقای نادرموسوی(https://www.facebook.com/Afghan.children.house?fref=ufi)
روز گذشته مطلبی نشر کردم بنام "مسافری از عجائیب سخت کار است".!
در نتیجه گیری این مطلب نوشته بودم:""اینکه به هیچ ایرانی اعتماد نکنید وهمیشه هواستان باشد که اسیر زبان چرب شان نشوید. یک فرد ایرانی تا زمانی کارش به تو گیر است مهربان است واگر کارش گیر نباشد تورا نمیشناسد وسلامت را علیک نمیکند.""این سطر باعث اعتراض خیلی از دوستان هم در تلگرام وهم در فیسبوک شد. کسیکه از همه بیشتر معترض بود جناب موسوی عزیز بودند.
در این مورد ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد.  
1- بزرگترین هنر نویسندگی این است که در کوتاه ترین جملات بهترین وکامل ترین مفهوم برای خواننده منتقل بکند. خوانند های کم حوصله که باسرت برق وباد درحال عبور هستند واگر بتوانی دقایقی از سرعت آنها بکاهی تا نیم نگاهی به نوشته ات بیندازند خود هنری بزرگ است که بنده بعد از هشت سال حضور درفضای مجازی چندان موفق نبوده ام.
2- به طور معمول عشق ونفرت اکتسابی است، یعنی اگر یک فرد با فردی دیگر مراوده نداشته باشد هیچ زمانی نه دوستی ایجاد خواهد ونه دشمنی وهمه چیز به روال عادی پیش خواهد رفت. درقضیه مهاجرت مردم افغانستان به ایران هم دقیق همین وطور است. اگر ما به ایران مهاجر نمی شدیم، حالا بدون شک ایران برای همه ما مدینه فاضله بود ولی تجربیات زندگی درایران باعث شد تا عده ای عاشق ایران بشوند وعده ای دیگر نفرت پیدا کنند.
3- در مسایل اجتماعی یک تئوری جود دارد بنام نظر سنجی. معمولا برای هر امری اجتماعی یک نظر سنجی انجام میشود واین نظر سنجی در اکثر مواقع نتیجه درست به دنبال دارد.
حالا که در ایران هیچ موسسه نیست که از مهاجرین نظر سنجی بکند، ما مجبور هستیم به تجربیات شخصی مراجه بکنیم. تجریبات شخصی یعنی اینکه هر فردی مهاجرمیتواند ازمراوداتش،از معاملاتش واز برخودهایش با طرف ایرانی گپ بزند.
در اینجا مثالی میزنم وامید وارم قابل فهم باشد.
مثلا جناب موسوی در اداره مدرسه با مدیران وبازرسان وزارت اموزش وپرورش ایران مشکل دارد. بنده با مراجعه کنندگان ایرانی به محل کارم مشکل دارم. دوستی دیگر برای گرفتن دست مزدش با صاحب کارش مشکل دارد. فردی دیگری نمیتواند چکش را نقدکند. مهاجری قادر نیست پول پیش خانه را از صاحب خانه بگیرد. وجالب این است که همه این مشکلات صرفا به خاطر افغانستانی بودن ومهاجربودن پیش آمده است.
حالا اگر سطحی فکر کنم باید بگم اونی که مدیر هست تقصیر دارد ویا اونی که صاحب خانه است ادمی بد است ویا اونی چکش را نقد نمی کند قردی بی وجدانی است والی اخر... ولی اگر عمیق فکر کنم در می بابم که همه اسیب دیدگان مهاجرین افغانستانی وهمه طرف معامله شان هم ایرانی هستند.
4-از نظر بنده هیچ ایرانی قابل اعتماد نیست. این یعنی چه؟ یعنی همه ایرانی بد هستند؟ پاسخ منفی است. اصل مشکل انتقال مفهوم مطلب همینجا است، یعنی منظور نویسنده چیزی هست وبرداشت ها چیز دیگر. اصل مطلب اینه که در معامله ومواجه با ایرانی جماعت جانب احتیاط را رعایت کنید. همین.
لطفا عضو کانال تلکرام مهاجر تهران بشوید.https://telegram.me/mohajertehran

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد