سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)
سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)

در باب نقدعملکرد روحانیون!

برخی دوستان مرا متهم میکند که ضد روحانیون هستم وبرخی دیگر میگه  عقده ای از روحانیون محترم به دل دارم وده ها کنایه دیگر که گاه گداری نصیبم میشود. عده ای هم هشدار میدهند که دارید به دم شیر بازی میکنید یعنی از نگاه این دوستان دنیا جنگل است وروحانیون هم شیر های این جنگل.

به نظر بنده تمام این واکنش ها طبیعی هست  وهر زمان که  عملکرد یک صنف مورد نقد قرار میگرد، باید منتظر همچین واکنش های باشیم. بنده همینجا عرض میکنم بین من وروحانیون معزز هیچ ضدیت وجود ندارد وخداراشکر از هیچ کسی هم عقده ای به دل ندارم ودوستانی روحانی زیادی هم دارم که رابطه مان بسیار صمیمی هست وهیچ مشکلی هم نداریم.

امروز بدون هیچ قضاوتی یک خاطره را خدمت دوستان تقدیم میکنم. 

 

شب نوزدهم ما مبارک روحانی محترم مدت 80 دقیقه منبر رفت. اصل موضوع سخرانی در مورد مهمانی خداوند وسفره ای که در این  ماه مبارک برای بندگانش پهن کرده است بود. خب به طور طبیعی این سخنرانی طول وتفسیری زیادی داشت که به 80 دقیقه رسید. حدودا دقایق 60 جلسه بود که روحانی از حضار پرسید؛ موضوع سخنرانی چه بود؟ کمی مکث کرد ودوباره پرسید طی این دقایق گذشته  در باره چه چیزی حرف زده است؟ حالا جلسه به سکوت مطلق تبدیل شده است وکسی نیست جمله ای حرف بزند. آخر سر روحانی گفت: ای  بابا این که خیلی بده آقایون... .!

بنده به کرات شاهد چنین وضعیتی بودم  ام ودیده ام که در مساجد ومحافل خصوصی تر روحانی بعد از یک ساعت سخنرانی وزمانی که سئوالی ازحضار پرسیده هیچ کسی پاسخ نداده است، یعنی اصلا افراد حاضر هواس شان به محتوای سخنرانی روحانی محترم نبوده است.

خب تا این جای کار که معلوم شد این مردم هستند که ایراد دارند وبه حرف های روحانی  خوب توجه نمیکنند وبه خاطر نمی سپارند که امیدوارم خداوند هدایت شان بکند.

واما اصل حرف این است که همین روحانی  که خوب متوجه شد کسی به حرفش گوش نمیدهد وهیچ توجهی به سخنان او ندارد، سه جلسه ای دیگر را را روی منبر رفت وبرای همان مردم سخنرانی کرد.

واقعا برای من جای سئوال دارد که این روحانی دارای چه نوع تفکری هست؟ اصلا زمانی که روی منبر قرار میگیرد چه حسی در مورد حضار در جلسه دارد؟ آیا ازاینکه کسی بر حرف هایش گوش نمیدهد احساس نا امیدی ویاس نمیکند؟ آیا این روحانی در خلوت از خود نمی پرسد براستی چرا مردم به سحنان او بی توجه است؟!

در حالت عادی اگر یک فردی ببیند کسی به حرف هایش توجه نمیکند دو کار انجام میدهد. اول سعی میکند علت یابی کند ودر مراحل بعدی نحوه ای سخنرانی اش را تغییر بدهد ویا در بدترین شرایط از شغلش استفعا بدهد ولی در مورد روحانیون چنین چیزی مشاهده نمیشود وآنها تا اخر عمر مشغول موعظه های بی ثمر هستند.

این قضیه مرا یاد یک موضوعی دیگر انداخت که امید وارم روحانیون چنین مرامی نداشته باشند.

نقل است که در بین راه غزنی وقندهارهر جای که مسافرین پیاده بشوند وداخل مسافر خانه ای بروند، صاحب مسافرخانه(هوتل) خطاب به مسافرین میگه: چه بخورید ویا نخورید حساب تا ن یک برابر است. یعنی اگر عذا بخورید ویا نخورید  فرقی ندارد حساب تا ن یکی است. حالا هم روحانیون که روی منبر میروند با خود شان میگه: گوش بکنید ویا نکنید هیچ فرقی ندارد ما گپ خود میگوئیم .!

نظرات 1 + ارسال نظر
Bano دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 22:10 http://tanha-neveshat20.blogaky.com

خب شغلشه دیگه
خب مجبوره میفامین مجبوررررررر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد