سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)
سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)

نگاهی به فیلم سینمایی ایرانی"ابد ویک روز"

فیلم سینمایی ایرانی «ابد ویک روز» ساخته اقای سعید روستایی کارگردان جوان ایرانی را در یوتیوپ تماشا کردم. با کمی جستجو متوجه شدم که این فیلم در بین منتقدین ایرانی باعث جنجال شده است. 

منتقدین ونویسندگان ایرانی از دیدگاه خودشان فیلم را نقد وبررسی کرده‌اند ولی بنده سعی می‌کنم نگاه کاملا افغانستانی به این فیلم داشته باشم. علت این کارم این است که اصل داستان بر محوریت یک مهاجر افغانستانی می‌چرخد که با دادن پول سعی می‌کند با دختر ایرانی ازدواج بکند واورا برای مراسم عروسی به افغانستان ببرد.


خلاصه داستان: یک خانواده‌ای فقیربامادر پیروفلج وبسیارخسیس و سه برادروچهارخواهرکه ساکن حاشیه شهر تهران بزرگ هستند. برادربزرگه اعتیادرا ترک کرده وبرادروسطی شدید معتاد است وبرادرکوچیکه یک نابغه که سالم ودانش آموز است. دوخواهرازدواج از روی اجبارداشته ویکی شوهرش مرده ودیگری هم زندگی مناسبی ندارد. خواهرسومی بیماری وسواس دارد وخواهر چهارمی که دیپلم خیاطی دارد ازهمه باهوش‌تر، سالم‌تر ودر واقع غمخوارکل خانواده می‌باشد. در این بین برادربزرگه با گرفتن مقداری پول از یک مهاجر افغانستانی؛ خواهرآخری را به صیغه موقت او، در آورده وقرار هم گذاشته‌اند که مراسم عروسی درافغانستان برگزار بشود. 

درادامه داستان برادروسطی که اعتیاد دارد ازماجرا بو می‌برد وسعی می‌کند دست برادر بزرگه را رو بکند وبه اعضای خانواده بفهماند که در قبال عقد خواهرکوچیکه برادر بزرگه از یک افغانستانی پول گرفته است ولی موفق نمی‌شود و‌‌نهایت برادر بزرگه با مامورین ترک اعتیاد هماهنک نموده واز شر برادر وسطی خلاص می‌شود. 

در انتهای فیلم دخترآخری برخلاف می‌لش همراه با خانواده مهاجرافغانستانی منزلش را ترک می‌کند وسوار ماشین « سوزوکی شاسی بلند » شده وراهی خانه بخت می‌شود ولی ساعتی بعد دوباره به منزل برمیگردد وبعد از برگشت خواهرکوچیه وانصراف از ازدواج با مرد افغانستانی، شاهد گفتگوی برادر بزرگه هستیم که می‌گه: باشه... باشه... نظیر داد نزن... یه جوری پولتو جور می‌کنم وپس می‌دم... آری دیگه... چه کار کنم می‌گه نمی‌خواد ازدواج کنه چه کارکنم؟ وپایان فیلم. 

داستان فیلم سیاه وسفید وو اقعی ولی متاسفانه دارای یک تناقض اجتماعی است که بنده مایلم به آن اشاره بکنم. قبل ازاینکه به اصل موضوع بپردازم توجه خوانندگان گرامی را به چهار نکته مهم در مورد ازدواج یک مرد مهاجرافغانستانی با دختران ایرانی جلب می‌کنم. 

۱-اگر چنانچه پسر مهاجر افغانستانی مقیم ایران، سالم باشد، کار بکند، معتاد نباشد، خانواده وسرپرست دلسوز داشته باشد هیچ زمانی برای ازدواج سراغ یک دختر ایرانی نخواهد رفت. 

۲- اگر چنانچه دختر ایرانی، سالم باشد، دارای نام نیک در محل زندگی خود باشد، بیوه نباشد، والدینش زنده باشند، متعاد نباشند واز هم طلاق نگرفته باشد، با سواد باشد و وضع اقتصادی مناسبی داشته باشد به هیج وجه با یک مرد افغانستانی ازدواج نخواهد کرد. 

۳-دخترخوب ونجیب ایرانی، در قدم اول از فامیلش خارج نمی‌شود اگر بشود از محل زندگی‌اش خارج نمی‌شود واگراین اتفاق بیفتد از جامعه ایرانی خارج نمی‌شود. 

۴- صورت اصلی وعامه ازدواج یک مرد افغانستانی با یک دختر ایرانی سه گزینه فوق می‌باشد مگردرموارد خاص. موارد خاص بسیار اندک ودر بین برخی دانشجویان وفارالحصیلان دانشگاهی می‌باشد که از روی عشق وعلاقه ولیاقت طرفین انجام می‌شود. 

فیلم ابد ویک روز دقیقا به این واقعیت اشاره دارد ودر چند سکانس توسط بازیگران به این موضوع اشاره می‌شود که برای دختر ۳۰ ساله آن‌ها هیچ خواستکاری نیامده وهیچ مردی حاضرنیست با یک خانواده معتاد وازهم پاشیده همانندآن‌ها وصلت خویشاوندی برقرار بکند مگر اینکه آن بد بخت‌ها مهاجر افغانستانی باشد. 

این اولین باری نیست که داستان یک فیلم ایرانی بر محوریت مهاجرین افغانستانی می‌چرخد. متاسفانه دراکثریت فیلم‌های ایرانی ما شاهد توهین‌های مستقیم وغیر مستقیم به جامعه مهاجر وفرهنگ وروسوم خودمان هستیم. در فیلم ابد ویک روز کارگردان بسیارتلاش کرده است که ازدام توهین فراربکند ودرطول فیلم هیچ زمانی شاهد جملات توهین آمیزنیستیم وبرعکس در یک سکانس خواهر بزرگترمیگه؛ هیچ فرقی بین افغانی وایرانی نیست بلکه مشکل رفتن به افغانستان وخطر طالبان و... می‌باشد. 

داستان فیلم وشرایط به گونه پیش می‌رود که در انتهای فیلم وزمانی که خانواده منتظر میهمانان (خانواده داماد مهاجر افغانستانی) هستند، بیننده منتظر افرادی هستند که مثل خود همین خانواده باشند، یعنی فقیر، معتاد، بی‌تربیت، بدزبان، کلاش، دروغگو و... ولی چنین نیست، یعنی ما در ۹۹ درصد از فیلم شاهدرفتاری سیاه وزشت یک خانواده هستیم که نه پول دارند ونه ادب دارند، نه نزاکت؛ نه احترام بزرگ‌تر سرش می‌شه ونه می‌توانند دو جمله با هم درست آرام حرف بزنند ولی در طرف مقابل خانواده داماد مهاجر افغانستانی انسانهای منطقی، آرام، پول دار؛ شیک پوش، باادب ونزاکت وحفظ احترام مادر وگپ گفت آرام ومنطقی که در چند دقیقه اخرفیلم در داخل ماشین اخرین سیستم سوزوکی شاسی بلند شاهد هستیم. 

در واقع کارگردان یک فیلم سیاه وسفید ساخته است که۹۹ درصد فیلم که دریک خانواده به هم ریخته ایرانی می‌گذرد تماما سیاه ویک در صدکه به خانواده مهاجرین افغانستانی اختصاص داده شده است سفید می‌باشد. یعنی طرف ایرانی تماما شر وبدبختی وپستی وفرومایگی وطرف افغانستانی تماما خوبی ومهربانی وسربلندی. 

خب از این وضعیت می‌شود برداشت‌های گوناگون وتحلیل وتفسیرهای مختلفی داشت ولی برای شخصی بنده یک سوال بی‌جواب می‌ماند وآن اینکه: زمانیکه یک خانواده مهاجرافغانستانی دروضعیت اقتصادی مناسبی باشند که بتوانند ماشین سوزوکی شاسی بلند سوار بشوند، معتاد نباشند، با ادب وبا نزاکت باشند، احترام والدینشان در اولویت اول کارشان باشد، براستی چرا برای ازدواج وتشکیل خانواده وزندگی آینده‌شان سراغ یک خانواده فقیر وبد بخت ومعتاد پرور ایرانی برود؟! 

اینجاست که داستان فیلم گرفتار یک پارادوکسیکال اجتماعی می‌شود که تمام قواعد وقوانین عقلی، منطقی واجتماعی را زیر سئوال می‌برد واین وضعیت زمان دردناک‌تر می‌شود هیچ منتقد ایرانی به این تناقض اشاره نمی‌کند وانرا عمدا ندیده می‌گیرد واین ندیده گرفتن مساله به این مهمی حال آدم را به هم می‌زند وباعث اسفراغ ذهنی می‌شود.

در باب سرکوب غرایز جنسی. قسمت دوم

  تمام مردان وزنان سالم بعد از رسیدن به بلوغ جنسی درصدد رفع نیاز جنسی  خودبرمی آیند، یعنی به طور طبیعی انگیزه رفع جنسی در ذهن وبدن یک شخص سالم به خودی خود به جود می آید. 

در مکتب اسلام رفع نیاز جنسی فقط با ازدواج بین یک زن ویک مرد مجاز اعلام شده است وخارج از ازدواج هر گونه رفع نیاز جنسی با هر روش وهر وسیله چه برای مرد وچه برای زن حرام  اعلام شده است یعنی اگر شخصی  انجامش بدهد جایش در نزد خداوند وسط جهنم  میباشد. با این حکم از جانب اسلام هیچ مسلمانی حق ندارد به جز ازداواج از راهی دیگری ارضای جنسی بکند. 

حال سئوال اینه که: آیا چنین چیزی ممکن است؟ آیا یک شخص بالغ قادرهست  درطول زندگی وزمانی  که حال به هر دلیلی نمی تواند ازدواج بکند جلوی امیال جنسی اش را بگیرد؟ اگرپاسخ آری باشد با چه روشی؟ اگر پاسخ منفی باشد، آیا این خود سرکوب میل جنسی نیست؟ وآیا اصلا می شود میل جنسی را سرکوب کرد؟ 

دین اسلام در این مورد هیچ حرفی برای گفتن ندارد، یعنی راه حلی جز ازدواج پشنهاد نکرده است واگرهم پشنهاد کرده مشتی موعظه هست که کاربرد اجتماعی ندارد وحتی به درد خودعلما هم نمی خورد چه برسد به افراد عامی جامعه. 

واقعیت اینه که  هر فردی زمانی که به بلوغ جنسی برسددر صدد   رفع نیاز جنسی اش بر می آید. راه اول ومنطقی  ازدواج است که در شرایط فعلی جامعه تمام جوانان قادر نیستند ازدواج بکنند تا نیاز های جنسی شان بر طرف بشود به همین  علت آنهای که حال به هرد لیلی نمی توانند ازدواج بکنند  راهی غیر از ازدواج را برای رفع نیاز های جنسی خود انتخاب میکنند.

عمده ترین  وشایع ترین راه رفع نیاز جنسی خود ارضای است (( این روش در دین اسلام حرام اعلام شده است.))

 همان ظور که اشاره شدمتاسفانه علمای اسلام برای رفع نیاز های جنسی هیچ راه حلی منطقی پشنهاد نکرده است وتنها ازدواج را برای رفع نیاز های جنسی مجاز دانسته است این در حالی است که دنیای خارج  ازاسلام سالها هست که بااین معضل جامعه در گیر هست وبرای رفع نیاز جنسی، هم برای مردان وهم برای زنان وسیله های بی خطر ساخته ودر بازار ها براحتی در دست رس هست ولی دین اسلام و علمای مسلمین یک کلام گفتند  خود ارضایی حرام است، در واقع با گفتن حرام است فقط صورت مساله پاک کرده است وبه زعم خودشان وظیفه دینی اش را انجام داده است.

جدی نگرفتن رفع نیاز جنسی توسط علمای اسلام باعث شده است که افراد برای رفع نیا های جنسی اش دست به کار های خطرناکی بزنند که به عنوان نمونه به دو حادثه که در فضای مجازی شاهد بودیم اشاره بکنم. حادثه حلقه برای مردان وحادثه تاسف انگیز لامپ برای زنان که  هردو در ایران ویک در یک جامعه اسلامی اتفاق افتاده است. 

در باب سرکوب کردن امیال جنسی

 دین اسلام مخالف سرکوب کردن امیال جنسی است. در واقع دردین اسلام میل جنسی وبرطرف کردن آن برای مردان در راس همه امورات قرار دارد. این امور چنان دارای اهمیت است که دین اسلام برای مردان مجوز اختیار کردن هم زمان چهار زن را داده وفلسفه این اختیار واین امتیاز فقط رفع غریزه جنسی میباشد.ازدواج های متعدد پیامبر وصحابه کرام وامامان معصوم خود گواهی به این ادعا میباشد. کار شناسان اسلامی هر زمان که از سرکوب غریزه حنسی گپی زده بشود بدون هیچ درنگی به دین اسلام ومسحیت اشاره میکنند ودین مسحیت وهندو هارا سرکوب گر امیال جنسی میدانند. حال سئوال این است که  سرکوب میل جنسی یعنی چه؟ پاسخ: هرزمان یک شخصی که به بلوغ جنسی رسیده ونتواند ازراه شرعی(ازداواج) نیاز های جنسی اش رابر طرف بکند ودر این را عمدا" وبا اگاهی میل جنسی در خود را سرکوب بکند وبه اصطلاح ندید بگیرد؛ مصداق سرکوب جنسی است.

اصل دستور دین اسلام در باره ای رفع میل جنسی صحیح است ولی یک اشکال کوچک هم دارد. در دین اسلام هیچ مردی نیست که نتواند ازدواج بکند، یعنی اصل تفکر اسلام بر اساس رفاه کامل جامعه یعنی مدینه فاضله بنا شده است این در حالی است که هیچ مرد وزنی سالم وعاقل از لحاظ روحی وروانی حاضر نیست مجرد زندگی بکند وامروزه بیشترین کسانیکه ازدواج نمیکنند  علتش فقر اقتصادی است که متاسفانه دردین اسلام جز چند جمله عارفانه وپند ونصیحت هیچ  راه حل منطقی وقابل اجرا در این مورد وجود ندارد.--- ادامه دارد....