ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بیتا جان؛ منم! جهانگیر برادر دوقولویت که دقیقا" یک ساعت از توبزرگترم، برادری که طی 30 سال گذشته در عالم هجرت وغربت تمام سختی ها ومشکلات را به جان خرید تا تو آسوده باشی.
بیتا جان؛ دست نوشته ای انتقادی ات را در باب نشر یک رمان به قلم"عارف فرمان" که در شبکه ای اطلاع رسانی افغانستان نشر شده بود خواندم وبرای صداقت وپاکی ات که هنوز مانند دوران کودکی زلال وپاک است غبطه خوردم با خودم گفتم؛ ای کاش من هم مانند تو بودم. ادامه مطلب ...
اشاره:
هروقت که نام شناسنامه (تذکره)را می شنوم ویا درجای میخوانم، بعضی از جاهای بدنم تاول میزند وزمانیکه پی جوی قضیه میشوم درمی یابم که این یک عکس العمل روحی وروانی است که براثر سالهای که درعالم هجرت وغربت، در بدر به دنبال این ورقه هویتی بودم وبر اثر نداشتن آن روزی چند بار با دیدن پلیس خونم خشک وقلبم از تپش زیاد درحال خارج شدن از دهانم بوده واین وضعیت سالها طول کشیده ونرمک نرمک تبدیل به یک آلرژی ویا همان حساسیت دیداری وشنیداری شده است. به همین علت هرقت نام شناسنامه را میشنوم ویا میخوانم، این وضعیت تازه شده وباعث تاول زدن در بعضی از قسمت های بدنم میشود. ادامه مطلب ...