سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)
سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)

محمد کاظم کاظمی؛ دیکتاتور فکری ویا مصلح اجتماعی؟!

محمد کاظم کاظمی شاعرنام آور افغانستانی مقیم ایران طی مطلبی کوتاهی نوشته است که:

ببینید، یک پلیس با مهاجر ما بد برخورد کند. بعد با او برخورد کنند. نتیجه این می‌شود که نگاه آن پلیس به مردم ما بهتر شود؟ نه. شاید حتی عقده‌ای شود و در جایی دیگر که دستش برسد جبران کند.
واقعاً می‌شود مطمئن بود که اگر با چند تا پلیس خاطی برخورد شود، برخورد پلیس‌ها با مهاجرین بهتر می‌شود؟ من فکر می‌کنم در مجموع اگر همه پلیس‌ها حس کنند که به خاطر مهاجرین دارد به آنها فشار می‌آید، بدتر خواهند کرد. یعنی جایی که دستشان برسد، عقده‌شان را خالی می‌کنند. این نتیجه طبیعی مجازات‌هایی از این قبیل است.

واکنش در باره این مطلب گوناگون بوده. عده ای معترض بودند که این نوع قضاوت درباره ای رفتار پلیس ایران متملقانه است وعده ای دیگر گفتند که نه منطقی وکار شناسی هست.

در این مطلب سعی میکنم علت چنین نوشته ای را بررسی کنم. لازم به ذکر است که آقای کاظمی کلا مخالف هرگونه انتقاد که به زعم ایشان رابطه دو ملت ایران وافغانستان را خراب بکند؛ هستند. ایشان معتقد هستند به جای انتقاد از میزبان سعی بکنیم رفتار خودمان را اصلاح بکنیم تانسل بعد ایرانی با مهاجرین فتار مناسب داشته باشند.

حال میرسیم به سئوال اصلی: آیا محمد کاظم کاظمی یک دیکتور فکری هستند ویا یک مصلح اجتماعی؟

 عقیده بنده اینه که ایشان یک دیکاتور "فکری" هستند.

اقای کاظمی مرد بزرگی هست. در ایران بعد از دکتر مولایی ایشان دومین فرد فرهنگی افغانستانی هستند که سالها در ایران زندگی کرده اند. طبق گفته خودشان حداقل ده بار در محضر رهبر ایران شعر سروده اند. ایشان برای زبان فارسی زحمت فراوان کشیده اند وبه گردن تک تک ما حق ویژه ای دارند ولی متاسفانه یک ایرادی نه چندان کوچک هم دارند.

ایشان حس میکند تنها کسی هست که در زمینه مسایل ومعضلات اجتماعی مهاجرین حق اظهار نظر دارند. بار ها در فضای مجازی شاهد بوده ایم که ایشان از مطالب نشر شده در فضای مجازی انتقاد کرده اند واهالی فضای مجازی را به سکوت دعوت کرده است.

من فکر میکنم ایشان احساس قدرت میکند. این احساس بر اثر سالها زندگی درایران ومراده با فرهنیگان وبزرگان حتی رهبر معظم انقلاب ایجاد شده است واین مراوده واین احساس باعث شده است ایشان به این نتیجه برسند که فقط ایشان صلاحیت اظهار نظر دارند وحرف ایشان حق است ودیگران باطل.

 روش جناب کاظمی نشان میدهد که ایشان از بدنه اصلی مهاجرین فاصله گرفته است  وبا مسایل ومشکلات واقعی جامعه مهاجر بیگانه شده است. ایشان فکر میکنند اگر یک مهاجر وارد یک اداره میشه همه دست به سینه جولویش ایستاد میشه وخوش امد میگویند. ایشان تصور میکند همه مهاجرین مثل خودش خاص است ودر بین جامعه ای ایرانی مورد احترام هستند. ایشان خیال میکنند همه مهاجرین ده بار در حضور رهبر معظم انقلاب مشرف شده اند.

جناب کاظمی عزیز شما بزرگید، شما سرورید، شما محترمید.  واما مهربانا  نیم نگاهی به زیر پایت بینداز ومشکلات مهاجرین را از نزدیک ببین وبررسی کن.  نسخه شما برای مهاجرین شفا بخش نیست. مهاجرین پول نان شب ندارند وانو قت شما ویتامین تجویز میکنید. یاحق.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد