سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)
سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)

نقدی بر مطلب آقای محمد کاظم کاظمی. نشر شده در خبرگزاری تسنیم

خبرنگار حوزه مهاجرین، خبرگزاری تسنیم: پس از پخش قسمت بیست‌وسوم برنامه تلویزیونی «وطن‌دار» با عنوان «بازگشت عزتمندانه مهاجرین» موجی از واکنش‌ها در در رابطه با اظهارت «محمد آصف درزابی» رئیس نمایندگی‌های وزارت مهاجرین افغانستا در ایران در فضای مجازی دست به دست گردید.

در همین راستا «محمدکاظم کاظمی» شاعر نام آشنای افغانستانی با ارسال یادداشت اختصاصی به خبرگزاری تسنیم در رابطه با چگونگی و امکان بازگشت مهاجرین افغانستانی به کشورشان به تحلیل نشسته است. متن کامل این یادداشت را در زیر مطالعه می‌کنید (1)

             مطلب فوق که توسط جناب آقای محمد کاظم کاظمی تحریر شده است  را به دوبحش میتوان تقسیم کرد. 

بخش اول مربوط وبه وضعیت مهاجرین درداخل ایران وبخشی دوم انتقاداتی هست که متوجه مسئولین دولتی داخل  کشور می شود. در بخش دوم مطلب باآقای کاظمی موافقم. متاسفانه درداخل افغانستان سه گزینه باعث عقب ماندگی وجذب نشدن مهاجرین مقیم ایران میشود.1-نژاد پرستی وتبعیض سیستماتیک2- کمبود امکانات وتامین امنیت جانی ومالی3- کم کاری وشعار زدگی مسئولین دولتی از صدرتاذیل که جناب کاظمی به درستی به این مشکلات اشاره کرده اند. واما بخش اول مطلب یعنی زندگی و وضعیت مهاجرین د داخل ایران اشکالاتی داردکه به قدر توان به آنها اشاره میکنم.

 به عقیده بنده در این بخش جناب کاظمی دقیقا حس وحال شخصی خودش را بیان نموده اند. یعنی تعریف ایشان از حب مهاجرین کاملا یک برداشت شخصی میباشد.

 مهاجرین در ایران دردوحالت زندگی را سپری میکنند. حالت ظاهری وحالت باطنی. اگرحالت ظاهر قضیه را مورد بررسی قراربدهیم دقیقا به نتیجه میرسیم که جناب کاظمی رسیده اند، یعنی  زندگی مهاجرین در ایران از لحاظ مادی در رفاه نسبی سپری میشود، یعنی نانی برای خوردن هست وآبی برای نوشیدن وامنیتی برای زنده ماندن وافراد کوچه وخیابان هم(جامعه میزبان) دوستانی هستند بسی خون گرم وبافرهنگ ومتمدن، این یعنی ریشه پیوند بین مهاجرین ومیزبان. لازم به ذکر است که اصل ماندن مهاجرین  در ایران همین موضوع است. یعنی نان،آب وامنیت. اما بخش دوم زندگی مهاجرین یعنی حالت درونی حکایت دیگری دارد. با کمال تاسف باید عرض کنم دردل اکثریت مهاجرین مقیم ایران هیچ"حب" نسبت به خاک ایران وجود ندارد اگر حب هم باشد حب دینی ومذهبی هست نه حب مرزوخاک. میزبانی جامعه ایران هم چنگی به دل نمیزند وسرد وبی روح تر از آنی هست که باعث حب ودوستی عمیق بین مهاجرین و انصاربشود. اگر در جای محبتی مشاهده می شود از روی نیازهای کاری روزانه وظاهری هست ودر باطن حداقل طی این 40 سال گذشته همیشه یک افغانستانی با یک ایرانی تفاوت داشته است. چیزی که جالب است اینه که جناب کاظمی جوانان مهاجرنسل جدید که درایران متولد شده را عاشق ایران میدانند که این هم دور ازحقیقت است. برعکس نظر آقای کاظمی جوانان مهاجرمتولدایران هیچ حب از ایران دردل ندارند واکثریت آنها از زندگی در ایران بیزار هستند وعاشق خاک وکشور خودشان میباشند. برای مثال به دو نمونه اشاره میکنم.1- جمعیت 80 هزار نفری  مهاجرین درورزشگاه آزادی ازنسل متولدشده ایران بودندکه عاشقانه تیم ملی افغانستان را تشویق کردند.2- جمعیتی مهاجرکه به سمت اروپا مهاجرت کردند از نسل متولد شده  ساکن در ایران بودند. این دو مثال به خوبی عشق ونفرت نسل جوان مهاجرمتولدشده ایران را نشان میدهد.

نکته پایانی اینکه: هستند افراد معدودی از مهاجرین که در ایران  توانسته اند درجایگاه اجتماعی مناسبی که شایسته خودشان هست برسند  ودرهمه جامورداحترام وتکریم قرارمیگیرند واین افراد معدوداز لحاظ ظاهری وهم باطنی عاشق ایران هستند که یکی از این افراد میتوان به جناب کاظمی اشاره کرد. نتیجه اینکه چه خوب وپسندیده هست که ما ازدردمهاجرین مطلع باشیم وحس شخصی خودرا به کل جامعه مهاجر تعمیم ندهیم. وسلام علی عبادالله صالحین.


لینک مطلب آقای کاظمی:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/11/13/1315025/%DA%A9%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%A3%D9%85%D9%84-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%AC%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%AF-%D8%AA%D8%A7-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%AF%DB%80-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D8%AF

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد