سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)
سالهای دور ازخانه

سالهای دور ازخانه

آیا زمین خدا پهناور نبود که به آن مهاجرت کنید؛ قرآن کریم، سوریه نساء آیه (97)

حقوق زن در اسلام (3) ارث

تعریف ارث: 

ارث به مالی گفته می‌شود که از شخص متوفی باقی مانده باشد واین مال به طور عادلانه در بین وراث تقسیم بشود. 

نگاه کلی به مساله ارث

ارث ومیراث یک حق شرعی وقانونی می‌باشد وهرمقدار که باشد اگر به طور عادلانه تقسیم بشود حلال است. 

ارث مالی است که بدون زحمت وبه خودی خود نصیب یک شخص می‌شود. در تقسیم ارث تبعیض بین فرزند اول ودوم ویا چاق ولاغر ویا عاقل و دیوانه جود ندارد. تنها تبعیض در تقسیم ارث در دین اسلام میان جنسیت است. زن ومرد. یعنی مردمسلمان درهرحال که باشد وهر وضعیتی که داشته باشد، هنگام تقسیم ارث دوبرابریک زن مسلمان سهم می‌برد. 

چرا سهم الارث مرد دوبرابر زن هست؟!  

 

دراین مورد تحلیل گران مسلمان به وطور مفصل توضیح داده است که در اینجا به وطور خلاصه وفشرده تقدیم خوانندگان محترم می‌شود. 

تحلیل گران مسلمان در چنین مواقعی بحث را از ابتدای نسل بشر آغاز وبه اعراب دوران حاهلیت قبل از اسلام وصل می‌کنند. هرآنچه در این زمینه می‌خوانیم باطل ودور ازشان انسانی است، یعنی تکذیب وتکذیب وتکذیب. طبق تاریخ که تحلیل گران مسلمان ارائه می‌دهند در طول زندگی بشر از آدم تا زمان حضرت محمد در هیج دوره‌ای حق زنان مساوی مردان نبوده وهمیشه حق زن پایمال شده است وبا آمدن دین اسلام حق زن به به رسمیت شناخته شده است. ((در اینجا ذکر یک نکته لازم است. اینکه در طول تاریخ برزنان جفا شده وحقشان پایمال گشته بر کسی پوشید ه نیست ولی تحلیل گران مسلمان بسیار ماهرانه از بیان یک نکته فرار می‌کند وآن اینکه در جوامع یاد شده همواره راه برای اصلاح حقوق زن باز بوده ودر هیچ دوره تاریخی ودر هیچ ادیانی به مدت ۱۴۰۰ سال حقوق زن یکسان وراکت باقی نمانده است.)) 

در تعیین قانون ارث زن ومرد ۴ دلیل اصلی مدنظر قرار گرفته شده است. 

۱- سهم هرکسی به اندازه نیازش باید تعیین بشود. ۲ -مسئولیت‌های اقتصادی واجتماعی. مانند: نفقه زن و فرزند، بذل مهر و صداق، هزینه زندگى زن هنگامى که در عده به سر مى‏برد، شرکت در جهاد و هزینه سفر و سپردن نفقه خانواده در آن ایام به زن و فرزند و پرداخت مخارج سایر نزدیکان تهیدست (مانند پدر و مادر و خواهر و. ۳-مصالح اجتماعی۴ -خلاصه اینکه: چون مخارج و احتیاجات مالى مرد بیشتر از زن است (زنان در مقابل درآمدى که دارند، مخارجشان بسیار کمتر است.) اسلام سهم الارث مرد را بیشتر از زن قرار داده تا طبق اصل تقسیم مال بر اساس حاجت (هر کس به مقدار نیازمندى و حاجتش)، تعادلى میان درآمد و مخارج آن‌ها برقرار گردد. 

نگاه حاجی بازاری اسلام به مساله ارث

زمانیکه دلایل نصف بودن ارث زن در برابر مرد، در دین اسلام رامطالعه می‌کنیم نا‌خود آگاه چشمان آدم بسته می‌شود ومیرویم به تخیلات وخود را در قالب یک حاجی بازاری پول دار می‌بنیم. حاجی بازاری که چند تا مغازه فرش فروشی توی بازار تهران دارد ویک حیات بزرگ پر دار ودرخت وچهار همسر و۱۵ تا بچه قد ودنیم قد والبته ۶ تا کنیز دوتا غلام حلقه به گوش. در این نگاه تمام امکانات فراهم هست. کولر گازی وحمام آب گرم وچلو گباب کوبیده وماشین آخرین مدل وراننده مخصوص.! در این زندگی زنان حاجی دست به سیاه سفید نمی‌زنند وبچه‌هایش را را شیر نمی‌دهند وبه دایه می‌سپارند ولباس آنهارا نمی‌شوید وبه درس ومدرسه آن‌ها کاری نداردو نگران پول آب برق نیست وغر غر صاحب خانه را هم نمی‌شوند وخلاصه اینکه یک حاجی هست ویک دین اسلام وسلام. 

در نگاه حاجی بازاری اسلام به مساله تقسیم ارث جامعه در مدینه فاضله زندگی می‌کند. در این نگاه هیچ مشکلی برای یک فرد مسلمان چه مرد وچه زن وجود ندارد وهمه خوش وخرم با امکانات فراوان ودل پاک وزبان راست وقلب رئوف ومهربان روزگار سپری می‌کنند. 

مساله ارث درد ین اسلام وو اقعیت‌های اجتماعی

همان طور که معلوم شد دلیل اصلی دوبرابر بودن ارث مردان مسئولیت‌های آن‌ها در برابر زندگی می‌باشد. 

در صدر اسلام دو طیف جامعه زندگی می‌کردند. طیف اول وضع مالی خوبی داشتند (اشراف) که طبق استاندارد‌های آن زمان تمام امکانات زندگی برای  انها فرا هم بوده ودر مقابل مردمی بودند که هیچ چیز نداشتند (فقرا) جز یک خیمه بالای سر ویک حصیر در زیر پا. 

درچنین جامعه‌ای دو قطبی دسته اول اشراف زادگانی حضور داشتند که از لحاظ اقتصادی وموقعیت اجتماعی یکسان بودند واگر زمانی یکی از اعضای خانواده آسیب می‌دید، اطرافیان این توان را  داشتند که به یاری او بشتابد وزندگی اورا نجات بدهد ودسته دوم فقرا که به طور یکسان زندگی می‌کردندکه اگر یکی از آن‌ها شب نان نداشت، دیگری توان کمک کردن حتی یک نان را هم نداشتند که متاسفانه قانون ارث در دین اسلام از دیدگاه واندیشه وفکراشراف زادگان برج عاج نشین تعیین شده است ومردم فقیر هیچ نقشی در تعیین قانون ارث نداشته‌اند. 

اما در زمانه ما زندگی طوری دیگری هست. جامعه مخلوط هم هستند. طبقات اجتماعی آن مفهوم قبلی‌اش را از دست داده است. مردم بیشتر طبقه متوسط هستند. مثلا ممکنه برادری میلیاردر باشد وبرادر دیگر اجاره نشین باشد ویا خواهری درفقر کامل زندگی کند ولی برادری وضع مالی خوبی داشته باشد. 

امروزه هیچ مردی بدون کمک همسرش قادر نیست زندگی را اداره کند. زنان امروزی بدون هیچ توقعی به بچه‌هایش شیر می‌دهد. زنان امروز کار درمنزل را وظیفه خود می‌داند. زنان امروز بیشتر ازمردان به فکر آینده وزندگی مشترکشان هستند. زنان امروز خود کنیزانی هستند که صادقانه از جان مایه می‌گذارند تا شوهر وبچه‌هایش زندگی آرامی داشته باشند. زنان امروز با سیلی صورتشان سرخ نگهمیدارند تا همسایه نفهمد در خانه آن‌ها چه می‌گذرد. زنان امروز بیشتر از مردان مسئولیت دارند ومسئولیت پذیر هستند. بنا براین نیمه ونصفه محسوب کردن آن‌ها توسط مردان مسلمان ‌‌نهایت بی‌انصافی وظلم نابخوشدنی می‌باشد. 

قانون ارث وعدالت اجتماعی

یکی از دلایلی وضع قانون ارث در دین اسلام رعایت عدالت اجتماعی می‌باشد ولی درحال حاضر ودرجامعه فعلی این عدالت رعایت نمی‌شود. 

دو مثال: 

۱-فرض کنید دو نفر، یک خواهر ویک برادر در کودکی والدینشان را ازد ست می‌دهد. ارث سه تقسیم می‌شود. دو تقسیم به پسر ویک تقسیم به دختر. ازاین واقعه ۲۰ سال می‌گذرد. پسر زن می‌گیرد وتشکیل خانواده می‌دهد. دختر هم شوهر می‌کند وتشکیل خانواده می‌دهد. ازقضای روزگار شوهر دختر فوت می‌کند واورا با چند تا بچه قد ونیم قد تنها می‌گذارد. در مقابل پسر با سهم الارث اضافه که به خاطر پسر بودنش به دست آورده است ازلحاظ اقتصادی روزگار خوبی را سپری می‌کند. آیا در چنین وضعیتی حق دختر پایمال نشده است؟ آیا عدالت اجتماعی برقرار شده است؟ 

۲- فرض کنید مردی یک دختر ویک پسر دارد. بعد از فوتش ارثیه سه تقسیم می‌شود. دو سهم پسر ویکی دختر می‌برند. زندگی فرزندپسر خانواده خوب است وهیچ نیاز مالی ندارد. در مقابل دختر خانواده یا بیو ه هست ویا شوهری دارد که کار نمی‌کند ویا معتاد هست ویا فلج شده است وقادر به کار کردن نیست ونمی تواند خرج خانواده را تامین کند وتمام مخارج زندگی روزمره به عهده مادر خانواده میباشد. در چنین حالتی ارث بردن دوبرابر فرزند پسر عین بی‌عدلتی نیست؟ 

قانون گذاران بی‌مسئولیت

 هر گونه فعالیت اجتماعی مسئولیت به همراه دارد. تعیین و وضع قوانین برای بهبود وضعیت زندگی یک جامعه دارای اهمیت زیادی هست واین اهمیت باعث می‌شود مسئولیت افراد قانون گذار بیشتر بشود. 

قانون گذاری دواصل مهم دارد. ۱- مسئولیت قانون گذار۲- مسئولیت مردم. 

وظیفه قانون گذار این است که قانون خوب وقابل اجرا ی شدن تعیین کند. اگر قانون گذار نتواند قانون مناسب برای جامعه‌اش تعیین کند، عاقبت کارش این می‌شود که شغلش را ترک کند وبه اصطلاح استعفا بدهد. اکر مردم به قانون عمل نکند جرمش تحمل زندان است. در این میان ۱۴۰۰ سال از تعیین قانون اسلامی در مورد ارث می‌گذرد وتصویب کنندگان بدون هیچ گونه تحقیقات علمی وبدون توجه به اینکه این قانون به نفع جامعه هست ویا خیر؛ همچنان از برج عاج برای مردم تعیین تکلیف می‌کنند ودر باره‌ای عملکردشان هیچ احساس مسئولیت ندارندوبه هیچ کس ویا کسانی پاسخ گو نیستند. بعد ازگذشت ۱۴۰۰ سال حتی یکبار از مردمی که به این قانون عمل می‌کنند سئوال نشده است که آیا با این قانون موافق هستندویا مخالف. 

نتیجه: 

اینکه برای اصلاح وبهبود سهم الارث زن ومرد هیچ روزنه ای  امیدوار کننده مشاهده نمی‌شودزیرا در ذهن مردان مسلمان همین مقدار یعنی نصف سهم الارث برای زنان کم که نیست هیچ؛ بلکه زیادشان هم هست.

لطفا عضو کانال تلکرام مهاجر تهران بشوید.    https://telegram.me/mohajertehran

نظرات 1 + ارسال نظر
خلیلی جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 08:02 http://khalili8923.blogfa.com/

درود بر شما جناب حیدری :
زیبا تحلیل کردید، استفاده کردم
اما در دو مورد می توانم بگویم گرفتار انحراف شدید، چون مقدمه تان درست چیده نشده، طبعا نتیجه هم که گرفتید درست نیست.
اول : در مقایسه تاریخ اسلام پس از پیامبر که 1400 سال می شود واینکه در هیچ مقطع تاریخی حقوق زنان این قدر راکت وساکت نبوده، با این بیان که (در جوامع یاد شده همواره راه برای اصلاح حقوق زن باز بوده ودر هیچ دوره تاریخی ودر هیچ ادیانی به مدت ۱۴۰۰ سال حقوق زن یکسان وراکت باقی نمانده است)
غافل از اینکه در هیچ معیار تغییر نمی کند، اگر تغییراتی هم پیش میاد در جزئیات ومصادق است. اسلام با همون دلیل ومعیاری که هزار چهار صدسال قبل این حق نامساوی وعادلانه را تعیین کرده است، همون معیار را تا آخر دنیا دارد، لذت مرور زمان هیچ تأثیر در معیار نمی گزارد.
دوم : مصادق از مظلومیت ونیاز به کمک زنان ذکر کردید، واینکه زنان مجبورند کار کنند، خلطی که برای شما پیش آمده این استکه شما اسلام را با معیارهای جامعه امروزی حساب میکنید ورفتار ها وقوانین جامعه را اصل می دانید وحکام اسلامی را فرع می دانید، هرمقداری از احکام که با قوانین ورفتارهای اجتماعی امروز تطبیق شد درست واگر نشد اشتباه است. فکر کنم لازم باشد جای اصل وفرع تان را عوض کنید، بجای اینکه قوانین ورفتار اجتماعی امروز اصل وقوانین اسلام فرع بدانید، اسلام راعکس وجامعه رافرع بدانید، بیاید رفتار اجتماعی را بر قوانین اسلام تطبیق کنید هرمقدارش قابل تطبیق بود درست وگرنه گرفتار انحراف شده است.
حتی آنهای که بنیان گزار مدرنیته بودند، وقوانین مدرن جهانی را پی ریزی کردند، صحت وسلامت کامل ان را تضمین نکرده اند،
فکر نمی کنید قوانین اجتماعی امروز دو عیب دارد: اول اینکه هیچ تضمین برای سلامتی وبی عیب بودن آن وجود ندارد، همانطوری که می بیند مخترع وجاعل قانونی امروز، قانونی راجعل می کند ، فردا خودش بر اشتباه بودن آن اعتراف میکند، مثل همین تعدد وعدم تعدد فرزند، حتی آیت الله خامنه ای بر اشتباه قانون جلوگیری فرزند اعتراف کرد واستغفار کرد.وبسیاری از قوانین دیگر بشری نیز همینگونه است.
دوم : قوانین بشری موقتی است، هیچ دوام واستمراری ندارد، همه چیز فقط تا اطلاع ثانوی اعتبار دارد. از انطرف چون کلی نیست هیچ اشکالی هم ندارد، طبق نیاز فرد وجامعه تعریف می شود با تغییر نیاز قانون هم تغییر می کند، مثلا چیزی که در فصل زمستان نیاز است در بهار نیست. این بخاطر این است که ذهن بشر توانای آن را ندارد که قانون را وضع کند که هم در بهار کارایی داشته باشد وهم در زمستان.
سوم : قوانین بشری محدود است، فراتر از یک منطقه جغرافیایی کارایی ندارد، یعنی همانطوری که محدودیت زمانی دارد، محدودیت مکانی هم دارد.
اما اسلام اینگونه نیست، که خود میدانید، نه بحث مصداقی دارد.
اصل هدف طرح بحث این بود که شمامصادق بر بیچارگی ومظلومیت زن را آوردید، وبا توجه به همون موارد قانون ارث را کامل ندانستید، غافل که معیار اسلام رافراموش کردید، در اسلام مرد وظیفه دارد که مخارج زن را تهیه کند، وزن هیچ تکلیف ووظیفه برای کار کردن ندارد، مگر اینکه خودش بخواهد، مرگ های ناگهانی شوهر را نمی شود بحث کرد که زن بی سرپرست میمانداما در کل این وظیفه مرد است حق کافی ومناسب وشایسته زن را تهیه کند، که حتی پس از مرگ شوهر نیز، زن گرفتارعسر وحرج نشود....

سپاس وتشکر از جناب خلیلی گرامی:
1-در مورد اول با شما موافقم. حتما باید مصداق ذکر میشد اما اینکه مصداق ذکر نشده است از ارزش مطلب نمی کاهد وپیام را به خواننده منتقل میکند وهدف من جز این نبوده است. ضمنا مشکل اصلی من همون معیار های صدر اسلام(وجامعه آن زمان) تا اخر دنیا میباشد که خودشما ذکرکرده اید.2-هدف وسیله را توجیه میکند. در طول تاریخ برای هر ظلمی یک توجیه در ظاهر منطقی وجود داشته است. در دین اسلام"معیار" وسیله خوبی برای بی عدالتی میباشد. گل را دوست داریم نه بابت اینکه گل است بلکه برای این دوست میداریم که بوی خوبی دارد. 2-2- احساس میکنم بنده وخوانندگان را یجورای دارید به اصطلاح میپیچانید! نمیدانم با من موافق هستید ویا مخالف؟ نقد تان دوپهلو است وبه نوعی حرف بنده را به زبان دیگرتکرار میکند ولی دوست عزیز ایا فکر نمیکنید زمستان برای قانون اسلامی فراسیده است؟!3- موافقم، به دلیل جغرافیای زمانی ومکانی عرض میکنم قانون اسلام در مورد ارث ناقص است وباید اصلاح بشود. زیرا آن قانون برای زمان دیگر ومردمان دیگر وضع شده است. ختم کلام اینکه نگاه حاجی بازاری ومدینه فاضله را فراموش کنید وکمی به واقعیت های جامعه تان توجه کنید. تفکر برج عاج درد مردم را دوا نمیکند وباعث ادامه ظلم وستم می شود. از تشکر از توجه تان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد