زمانیکه از حکومت اسلامی ایران حرف بزنیم، میگن، اوه مگر حکومت ایران اسلامی است؟!
زمانیکه از حکومت عربستان بگوئیم، میگن اوف؛ برو بابا! عربستان واسلام؟! زهی خیال باطل.!
زمانیکه از حکومت ترکیه حرف بزنیم، میگن ولش کنید اسلام سیکولار که اسلام نیست.!
زمانیکه از مسلمانان اندونزی ومالزی حرف بزنیم، میگن اسلام بی بخار که اسلام نیست.!
زمانیکه از اسلام مصری سخن به میان بیاید، میگویند آنها اخته شده انده.
زمانیکه ازاسلام افغانستانی وپاکستانی گپ زده شود، میگن آنها که جز ادمی نیستند چه برسد به مسلمان بودن.
زمانیکه که میگم داعش نمونه از اسلام هستند، فورا از فرط ناراحتی یک گالن بنزین ویک کبریت در دست میگرند وهمه را تهدید به اتش زدن میکنند.
اگر پشنهاد کنیم که بیائید دستی بر سر وضع اسلام بکشیم ویک رقمه نوترش را سرکاربیاوریم، انوقت زبان شان را یک ونیم متر میکشند بیرون وفحش میدهد که او هوی! بدعت گذاری میکنی؟ بیگم بکشن وعکس جنازه مردارت را توی فیسبوک نشر کنن تا عبرت بشود برای بدخواهان اسلام؟
آخه کدوم اسلام؟ شما که هیچ کدومو قبول ندارید.
بروید خودتان مسخره کنید.
میگن قرآن را با معنی بخوانید. اگه نتوانستید به همان عربی بخوانید. اگر سودا ندارید وضو بگیرید وادای خواندن قرآن را دربیاورید. در هرحالت که باشد ثواب عظیمی دارد.
کودک که بودم پدرم گاه گداری بعد از نماز صبح قرآن کوچک را از جیبش بیرون می آورد ومثل ادمای با سواد به خط هایش نگاه میکرد. چند صفحه را تیر میکرد ودوباره توی دستمال گل سیو پیج کده و میگذاشت در حیب واسکتش.
روزگار گذشت ومن هم سواد خواندن قرآن را یاد گرفتم. پدرم افتخار میکرد هرسه پسرش میتواند قرآن بخواند. زمستانهای سردخوات بعد از نماز صبح هر سه تای مارا بیدار میکرد ومجبور مان میکرد که قران بخوانیم وما هم میخواندیم.
این طوری بود که من هم مانند دیگر مسلمانان عاشق قران شدم وسالها سال دیوانه وار روزی یک سپاره میخواندنم وروح وروانم از خواندن قرآن شاد وتازه میگشت.
یادم هست روز اول که کتاب جامع المقدمات را از ملای ده درس گرفتم معنی بسم الله ... را اموختم وچند سال بعد در ایران اولین قرآن ترجمه شده راخواندم.
بعد از خواندن قرآن با ترجمه فارسی تازه متوجه شدم که عمرگذشته ام چه ساده تلف شده بود.!
میگویند قرآن کتاب زندگی است.
جوامع اسلامی بدون هیچ شبهه ای این موضوع را پذیرفته اند که قران کتاب زندگی است.
حال که جامعه اسلامی عاشق قرآن هستند وقرآن را کتاب زندگی میدانند، بد نیست کمی رفتار وکردار آنهارا مورد بررسی قرار بدهیم وببینم قرآن چه کاربردی در نز این جماعت عاشق دارد.
تلاوت قرآن
خواندن قرآن به زبان عربی یکی از کار های مرسوم در جوامع اسلامی هست.
روزی پیرمردی با افتخار میگفت: زمان قدیم وقتیکه از پیش مسجدی در دور افتاده ترین نقطه کوه بند افغانستان تیر میشدیم فکر میکردیم داخل مسجد پر از زنبور است، نام خدا کلگی قرآن میخواندند. این وضعیت همچنان ادامه دارد واکنون با اینکه قرآن با ترجمه فارسی موجود هست ولی مسلمانان عاشق تلاوت به سبک قدیم یعنی زنبور وار هستند.
ادامه مطلب ...
پیامبر اسلام 1400 سال قبل گفته بود که فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است.
راستش این حرفش بسیار بر دلم نشسته ومرا اسیر مرامش کرده است.
هر مرد وزن دوست دارد حاصل زندگی اش؛ یعنی اولاد هایش صالح باشند وصالح زندگی کنند.
واما؛ صالح بودن زمان پیامبر با صالح بودن این دوره زمانه تفاوت های دارد.
در1400 سال قبل فرزندی صالح بود که: خوب چوپانی کند ومراقب شتر ها،بزوگوسفند وگاوه هایش باشد. سر سفره قبل از پدر ومادرش دست به غذا نزند. بعد از غذا آروغ صدادار نزند. باد شکمش هنگام بیرون امدن صدا نداشته باشد. در خانه پاهایش را دراز کرده نخوابد. هنگام بیرون رفتن پدر کفشهایش را جفت کند. هنگام نماز مخصوصا نماز صبح بدون جنجال وضو بگیرد وپشت سر پدر نمازبخواند.درس بخواند وقران را یاد بگیرد. چشم به ناموس مردم نداشته باشد وبدون اجازه والدین با هیچ دختری دل نبندد ویا ارتباط حضوری وغیر حضوری برقرار نکند وبدون هماهنگی والدین حتی به ازدواج فکر هم نکند. به پدر ومادرش دروغ نگوید وفرزندی صالح باشد.
باور بفرمائید در زمان پیامبر هر فردی که همین صفات را داشت صالح بود وهم جای خودش وهم جای پدرومادرش مستقیم توی بهشت بود.
خب حالا چه؟
ایا شما که خود فرزند هستی، برای والدینت صالح هستی؟
ایا شما که دارید صاحب فرزند می شوید، چه انتظاری از فرزند صالح دارید؟
وشما که دارای چند فرزند قد ونیم قد هستید، ایا فرزندان شما صالح هستند؟
در کل تعریف شما در زمانه ما از صالح بودن فرزند چیست؟
پ.ن:
من فکر آبروی شما هستم.! لازم نیست چیزی بنویسی، همین که در این مورد کمی فکر بکنی وبیندیشی من به هدف خودم رسیده ام.
یک فرد مذهبی براحتی گناهی را مرتکب میشه وبعد سر نماز ویا با رفتن به مسجد ویا اماکن زیارتی مقداری دعا میخواند واگر گناه بزرگتر باشد اشکی هم میریزد وبه اصطلاح سبک میشه.
معمولا افراد مذهبی کمتر به وجدان واخلاق توجه میکنند. این افراد بیشتر روی عقاید مذهبی ومسایل بهشت وجهنم غور میکنند ودر زندگی فقط به این فکر میکنند که چیزی از لحاظ شرعی مشکل دارد ویا ندارد.اگر کاری غیر اخلاقی که مشکل شرعی نداشته باشد انجامش اصلا عیبی ندارد مخصوصا اگر در خفا هم باشد.
ادامه مطلب ...خب سیزده بدر سال 1395 هم گذشت.
معموملا بعد از روز سیزده فروردین هرسال مطلبی در این مورد مینوسیم. هرساله موضوع نوشته خاطره ای در باره ای روز سزده بدر میباشد.
واما امسال:
شما فرض کنید یه نفرمعتاد با هزار زحمت میره مقداری مواد تهیه میکنه وبعد هم میره ذغال ومنقل را آماده میکنه وبه اصطلاح بساطش را جور میکنه. این فرد برای اطمنان قبل از انجام کارش یکبار همه چیز را بررسی میکند که تا کمی وکسری نباشد.
موادمصرفی به اندازه لازم؛ سیخ ومنقل حاضر، ذغال درجه یک، تنقلات فراوان وزیر انداز وبالش هم آماده. حالا کف هردو دست را به هم میزنه ومیگه: خب همه چیز حاضره، بزن بریم توی دل طبیعت حال کنیم.
در چنین حالتی یکی پیدا میشه ویک لغد میزنه زیر بساط وهمه چیز را به هم میریزه.
خدای حال گیری نیست؟
قبول کنید که خدا ظالم است دیگه!
پ.ن: اولین سیزده بدر تاریخ عمرم بود که باران باعث شد مردم فلج بشوند تمام روز نتوانند از منزل حارج بشوند.
تقدیم به دوست وسرور گرامی ام جناب آقای نادرموسوی(https://www.facebook.com/Afghan.children.house?fref=ufi)
روز گذشته مطلبی نشر کردم بنام "مسافری از عجائیب سخت کار است".!
در نتیجه گیری این مطلب نوشته بودم:""اینکه به هیچ ایرانی اعتماد نکنید وهمیشه هواستان باشد که اسیر زبان چرب شان نشوید. یک فرد ایرانی تا زمانی کارش به تو گیر است مهربان است واگر کارش گیر نباشد تورا نمیشناسد وسلامت را علیک نمیکند.""این سطر باعث اعتراض خیلی از دوستان هم در تلگرام وهم در فیسبوک شد. کسیکه از همه بیشتر معترض بود جناب موسوی عزیز بودند.
در این مورد ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد.
ادامه مطلب ...
مسافری از عجائب سخت کار است!
دو نفر از دوستان ایرانی فیسبوکم را ازدست دادم. یکی محمد علی قاجار نویسنده وپژوهش گر ایرانی(حقوقدان) ودیگری را خوب نمیشناسیم.
قضیه اینه که روز گذشته درباره ای فیلم سینمایی مزارشریف نقدی کوتاهی نوشتم ومتعاقب آن محمد علی قاجار خارج از موضوع مطلب کامنتی گذاشت ومن هم پاسخ دادم وبرخی دوستان هم دخالت کردند وسر انجام کار به جای رسید که محمد علی قاجار ترک دوستی کردند ورفتند. خب خدایار ایشان باشد. واما اصل مطلب:
ایرانی جماعت در هر مقامی که باشد یک ایرانی هست. یعنی اینکه هرچقدر هم که به اصطلاح با سواد وبا فرهنگ ودر ظاهر دلسوز باشد، در برخورد با جامعه مهاجر افغانستانی اون اصالت خودشان را نشان میدهند.
من در طول زندگی 28 ساله در ایران این موضوع را به کرات تجربه کرده ام.
ادامه مطلب ...
میخواهم در باره روز(مادر ) مطلبی بنویسم، این مطلب درسه پرده روایت میشود، لطفابه دقت بخوانید.!
دقیقا خاطرم نیست در چه سالی در ایران تولد حضرت زهرا (س) را روز زن اعلام کردند اما این را میدانم که ۱۷ سال قبل(*) روز مادر را گرامی میداشتند ، این یادداشت کاملا واقعی وبر اساس تجربه وبرداشت خودم از آنچه که دراطراف خودم در سالیان هجرت دیدم تحریر شده است.
پرده اول:
سال ۱۳۷۱مکان: میدان (هفت تیر) تهران، خیابان غفاری به سمت خیابان جم نرسیده به بیمارستان جم.زمان: یکی از روز های سرد بهمن ما ه ساعت ۱۰ صبح: خانواده ها ی چند نفره «زوج های جوان» ومردان وزنان مجرد هر کدام شاخه ای گل دردست، با ظاهر آراسته وچهره خندان پشت درب منازل مسکونی که اکثرا دارای چند طبقه میباشد لحظه شماری میکند تاکسی درب منازل را باز کند …
در آن سال بنده حقیر برای فراگیری هنرعکاسی مجبور بودم درمکان فوق مراجعه کنم. بنده تا آن زمان هیچ چیز هم از روز زن وگرامی داشتن آن نمیدانستم وبادیدن صحنه های آن روز مرتب از خودم سئوال میکردم که چه مناسبتی هست که این جماعت با شاخه های گل وچهر خندان وشاداب به درب منازل مراجعه کرده اند.!
ادامه مطلب ...در سال جاری عمدهترین سئوال؛ چه در فضای مجازی وچه در فضای واقعی که از من پرسیده شد این بود: چرا به اروپا مهاجرت نمیکنی؟!
بدون شک مهاجرین که ساکن ایران هستند در سال ۱۳۹۴ یک بار یا از کسی چنین سئوالی پرسیدهاند ویا مورد پرسش قرار گرفتهاند. بنده حقیر بنا بر اقتضای شغلی ومراودهای زیاد والبته اعتمادی که هموطنان دارند بیشتر مورد پرسش این سوال قرار گرفتهام. عدهای از دوستان از خودم پرسیدهاند وعده دیگر جهت رفتن راهنمایی خواستهاند که هرکدام را در وقت خودش پاسخ دادهام. در اینجا علت مهاجرت نکردن خودم ؛ از ایران به سمت اروپا را با دوستان فضای مجازی در میان میگذارم ومنتظر نقد ونظر دوستان گرامی هستم.
سه دلیل باعث میشود که به سمت اروپا مهاجرت نکنم.
۱- مشکلات خروج از ایران
عمدهترین وترسناکترین قسمت مهاجرت به سمت اروپا؛ خروج از مرز ایران ورسیدن به ترکیه میباشد. همان طور که میدانید خیلی از هموطنان هنگام خروج از مرز ایران دستگیر ومدت را در بدترین وضعیت زندانی وبعد هم مهمانی اردوگاه عسکر آباد ورامین وسنگ سفید وخروج از مرز دوغارون وخاک پاک وطن عزیز.!
بنده تا حالا دوبار از افغانستان به سمت ایران مهاجرت کردهام. بار اول در سال ۱۳۶۸ از غزنی وبار دوم در سال ۱۳۷۶ که همراه همسرم از هرات راهی ایران شدیم. در هردو مورد هیچ مشکلی خاصی نداشتم. بار اول مجرد وبار دوم هم جز یک پتو ویک جوره لباس چیزی دیگری همراه نداشتیم وبدون هیچ کدام مشکلی به مقصد رسیدیم. اما امروز قضیه فرق میکند. مهاجرت به سمت اروپادیگر مهاجرت به ایران نیست. هرکسی عازم اروپا میشود تمام زندگیاش را حراج میکند ومیفروشد. برای بنده که مدت ۲۰ سال زحمت کشیدهام وتوانستهام یک خانه اجارهای داشته باشم وحالا تصور اینکه همین خانه را خراب کنم وپولش ر ادر جیب زده راهی اروپا بشوم و در مرز ایران دستگیر شده راهی وطن بشوم؛ بسیار ویران کننده وغیر قابل تحمل است برای همین کلا از رفتن به سمت اروپا صر نظر کردهام.
۲- دلیل دوم وضعیت کار وموقعیت اجتماعیام میباشد.
ایران برای مهاجرین افغانستانی جای مناسبی نیست، اینکه میگم مناسب نیست منظور اینه که در ایران شان ومقام انسانی مهاجرین افغانستانی زیرپا گذاشته میشود وبا تمام صداقتی که مهاجرین دارند همیشه زیربار منت دولت وملت ایران هستند. با اینکه نان از زحمات ودست رنج خودشان میخورند ولی برای تمام عمر بدهکار میزبان هستند.
بنده حقیر حالا از شانس وقسمت ویا فکر درست دارای یک شغل آبرومند هستم، اگرچه در برخی مواقع صابون مهاجرت وافغانستانی بودن به تنم مالیده میشود وخاطرات بسیار بدی دارم ولی در کل از زندگی وموقعیت اجتماعی وکارم راضی هستم وبراحتی نمیتوانم از ازکارم دل بکنم.
مهاجرت به سمت اروپا برای افراد در سن وسال من تبعاتی دارد. من در نیمه عمرم قرار دارم. فرض کنیم به اروپا برسم ودر کیس مورد نظرم قبول هم بشوم تازه اول مشکل من آغاز میشود. بیکاری وبه اصطلاح «پیتو» نشینی! منی که یک عمراز ۸ صبح تا ۸ شب کار کردم وحالا در اروپا در گوشهای بنشینم ومنتظر یک لقمه نان دولتی باشم بسیار دشوار است. خوب که با خودم فکر میکنم نان منت بار ایران (با دست رنج خودم) خوشمزهتر از نان سهمیهای ودولتی اروپا میباشد. برای همین کلا از مهاجرت به سمت اروپا صرف نظر میکنم.
۳- دین؛ مذهب؛ فرهنگ وعنعنات افغانستانی دلیل سوم میباشد
یکی از نگرانیها ودلواپسیهای من برای هموطنان که راهی اروپا میشوند تفات دینی؛ مذهبی وفرهنگ وعنعنات افغانستانی میباشد ومن فکر میکنم مشکلترین و لاینحلترین قسمت زندگی یک پدر ومادر افغانستانی تازه رسیده به اروپا همین موضوع باشد.
من همیشه به دوستانم توصیه کردهام که با چشم باز راهی اروپا بشوند. اروپا سرزمینی با مردم متفاوت ودین ومذاهب مختلف وفرهنگ خاص خودشان هست که زندگی واقامت بدون در نظر گرفتن این موارد مهم، تبدیل به جهنم خواهد شد.
یک فرد افغانستانی در حال که باشد یک افغانستانی هست. از مانیکه در گوش ما الله اکبر خواندند؛ از همان لحظه و همان روز مهر سیاه بد بختی بر پیشانی ما کوبیده شد وما شدیم یک مسلمان افغانستانی یعنی از نوع بدترین مسلمانان؛ اگرچه خود اختیاری در پذیرش دین ومذهب خود نداشتیم ولی خواندن الله اکبر کار خودرا کرد وتمام شد وحالا چه مسلمان باشیم ویا غیر مسلمان ویا دین دار باشیم ولائیک ویا روشنکفر ویا سنتی ومذهبی، در اصل رفتار ما هیچ تفاتی مشاهده نمیشود وما همچنان یک فرد افغانسنانی با عنعنات خاص خود باقی هستیم وخواهیم بود. بنا بر این تنها ژست گرفتن وکت شلوار ونیکتای پوشیدن ویا با شورتک را ه رفتن در خیابان، فکرو ذهن وعنعنات افغانستانی ما از بین نمیرود وفراموش نمیشود ودر برابر فرهنگ غرب مقاوم ومتعصب باقی میماند.
در چنین وضعیتی دوحالت پیش خواهد آمد:
۱-واکنش غیر معمول وبرخلاف قوانین وعرف جامعهای میزبان. دراین حالت سرنوشت یک فرد افغانستانی یا زندان است ویا اخراج از کشور محل زندگی.
۲- قبول وضعیت جدید وتحمل وتسلیم شدن ظاهری. در این حالت چون پذیرش وضعیت جدید بر خلاف میل باطنی صورت میگیرد، یعنی فرد افغانستانی از وضعیت پیش آمده در ظاهر راضی ولی درباطن رنج میبرد وغصه میخورد. در این حالت خوشبینترین وضعیت مصرف قرصهای آرامبخش ودر بدبینترین وضعیت بیمارستان روانی نصیب یک فردمهاجر افغانستانی خواهد شد.
بله دوستان عزیز دلایل وتفاسیر بالا باعث میشود که به قول معروف شوله خوره بخورم وپرده خوره بکنم ودر ایرا ن بمانم. ونکته ای بسیار مهم اینکه بنده مخالف مهاجرت به اروپا نیستم. این مطلب صرفا بیان دغدغه ودلایلی خودم بود که با شما در میان گذاشتم.
لطفا عضو کانال تلکرام مهاجر تهران بشوید. https://telegram.me/mohajertehran
دیه زن ومرد در ایرا ن مساوی شد.
خبرگزاری که نخواست نامش فاش بشود اعلام کرد؛ به میمنت ومبارکی 8 مارس وروز جهانی زن دیه مرد وزن در ایران مساوی شد.
خبرگزاری که اصرار دارد همچنان نامش فاش نشود، جزئیات بیشتراین خبر مهم ر از قول آ یت الله جنتی این طور اعلام کرد؛
درسته که ما انتخابات را مردانه باختیم ولی قرار نیست تلافی اش را بر سر خانم ها در بیاوریم. ما تصمیم گرفتیم در حق بانوان محترمه محبتی بکنیم که تاریخ ساز باشد، یعنی مشتی دندان شکن بشود برای اونای که میگن 8 مارس مال خودمانه.
این خبر گزاری در ادامه از قول آیت الله جنتی نوشت: انشالله وبه حول وقوه الهی ما برای خانم ها محترمه برنامه دراز مدت داریم. یک برنامه صد تا صدو پنجاه ساله که قرار است تغییراتی بزرگی انجام بشود. تغییراتی که در صدوپنجاه سال دیگر در باره حقوق بانوان انجام بشود یعنی به طور مساوی بین مرد وزن تقسیم بشود بدین صورت است. تماشای فوتبال در داخل منزل(مخصوصا لالیگای اسپانیا ورنالدو ومیسی) خالی کردن بشقاب پوست تخمه هنگام تماشای فوتبال. لیگ بر تر ایران استثنا است زیرا تماشاگران از الفاظ غیر مناسب استفاده میکنند.
تماشای فیلم هندی. یعنی آقایان موظف هستند در کنار خانم های شان سه ساعت فیلم هندی تحمل بکنند وهمراه با خانم ها بخندند و اشک بریزند. ؛ سبزی پاک کردن؛ شستن حیات؛واکس زدن کفشها؛ تنظیم انتن تلویزیون؛پنجر گیری دوچرخه،موتور وماشین؛ وتعویض پوشک نوزاد به طور مساوی یعنی یک بار خانم ویکبار آقا انجام بدهد.
خبرگزاری یاد شده اعلام کرد ادامه این خبر مهم را بعد از دیدن چند پیام بازرگانی پی میگیریم.
پ.ن: در حاشیه این گفتگو آقای جنتی گلایه ای هم بنده حقیر کردند که چرا چند روز دندان روی جگر نگذاشته ام درباره حقوق زن بحثی را باز کرده ام. به همین علت بنده از ادامه بحث حقوق زن در اسلام انصراف داده واین وظیف خطیر را به دوش نسل آینده به رهبری آیت الله جنتی واگذار میکنم. امید وارم صد سال دیگر آیت الله جنتی سر قبرم بیاید وخبر تساوی حقوق زن ومرد در دین اسلام را به اطلاع من برساند. انشا الله.
لطفا عضو کانال تلکرام مهاجر تهران بشوید. https://telegram.me/mohajertehran
تعریف ارث:
ارث به مالی گفته میشود که از شخص متوفی باقی مانده باشد واین مال به طور عادلانه در بین وراث تقسیم بشود.
نگاه کلی به مساله ارث
ارث ومیراث یک حق شرعی وقانونی میباشد وهرمقدار که باشد اگر به طور عادلانه تقسیم بشود حلال است.
ارث مالی است که بدون زحمت وبه خودی خود نصیب یک شخص میشود. در تقسیم ارث تبعیض بین فرزند اول ودوم ویا چاق ولاغر ویا عاقل و دیوانه جود ندارد. تنها تبعیض در تقسیم ارث در دین اسلام میان جنسیت است. زن ومرد. یعنی مردمسلمان درهرحال که باشد وهر وضعیتی که داشته باشد، هنگام تقسیم ارث دوبرابریک زن مسلمان سهم میبرد.
چرا سهم الارث مرد دوبرابر زن هست؟!
ادامه مطلب ...امروز هشت مارس است.
امروز روز بزرگی است.
بزرگی امروز نه به خاطر اینکه هشت مارس است، نه؛ بزرگی امروز به این خاطر است که دراین روز صدای به گوش میرسد. صدای تک تک دروازه خانه.! صدای که هر خفته ای را بیدار میکند. صدای که فریاد انسانی سر میدهد.
برخیز ای خواب آلود.! یکی دارد در میزند.
رفتی؟
200 تومانی را کجا میبری؟
باباجان گدا نیست!
نه!
خاله هم نیست،عمه هم نیست،دایی هم نیست. اصلا فامیل نیست. این صدا بالاتر از هر فامیلی هست. این صدا فراتر از هر وصلت خونی وجانی است. این صدا صدای انسان است. این صدا صدای خدا است.
این روز روز بزرگی است. بزرگی این روز به این خاطر است که تمام مرزها را شکسته است. بزرگی این روز به این خاطر است که اسیر هیچ دین ومذهب نیست. در برابر این روز تمام ادیان سر خم میکند، مذاهب زانو میزند، قوم وفرقه خجیل میشوند وتعصب جان میدهد ومیمیرد.
بیدارشو ای خفته ای زیبا
صدای تک تک دروازه می آید.
صدای تک تک از داخل هر گوشی تلفن؛ لب تاپ و وکامپیوتر به گوش میرسد وهر خفته ای را بیدار میکند.
البته اگر کسی عمدا" خودش را به خواب نزده باشد که اگر چنین باشد، او هرگز بیدار نخواهد شد ودر خواب خواهد مرد.!
پرداخت دیه (خونبها) یکی قوانین دین اسلام میباشد. فلسفه پرداخت دیه این است که حق به حق دارش برسد، یعنی کسیکه قانون را رعایت نکرده ومرتکب قتل ویاآسیب رساند به شخصی دیگری شده است، میبایست با پرداخت دیه تنبیه بشود تا در آینده دوباره چنین عملی را انجام ندهد وشخص ویا اشخاص که از این عمل آسیب دیدهاند با دریافت دیه به حق خود برسند و دست از شکایت ومجادله بردارند.
نفس پرداخت دیه مورد قبول است زیرا باعث کاهش فساد وکشمکش ومجادلههای اجتماعی میشود واما در قسمت تعیین دیه زن ومرد مشکلاتی هست که در این مطلب مورد بررسی قرار خواهد گرفت. لطفا با من همراه باشید.
ادامه مطلب ...سریال ایرانی"شیوع" تمام شد! به مناسبت اتمام این سریال ذکر چند نکته ضروری میباشد.
یکم: این سریال تاثیری چندانی بر افکار عمومی ایرانی نداشت. در سالهای نه چندان دور هنگام پخش سریال های توهین آمیز مثل چارخونه در کوچه وخیابان عکس العمل ایرانی ها به وضوح مشاهده میشد وبه هر دوست وآشنای وحتی غریبه میرسیدی یک جمله ویا به قول معروف متلکی را نثارمهاجرین میکردند ولی در قضیه اخیر یعنی پخش سریال شیوع نه بنده شاهد رفتار ناشایست ایرانی بودم ونه گزارشی در این مورد شنیدم.
تاثیر نداشتن این سریال بر ذهن ایرانی جماعت سه علت می تواند داشته باشد.
ادامه مطلب ...یکی از بزرگترین افتخارات دین اسلام این است که از زنده به گور کردن دختران جلوی گیری کرد.
در حال حاضر در هر بحث پیش پا افتادهای به این موضوع اشاره مستقیم میشود ومسلمانان به این عمل نیک پیامر اسلام افتخار میکنند.
حقیقت این است که جلوگیری از زنده به گور کردن دختران نوزاد در صدر اسلام کاری بسیار بزرگی بود که توسط پیامبر اسلام انجام شد.
برای روشن شدن موضوع مثالی میزنم.
فرض کنید شخصی مرتکب قتل عمد شده ودر دادگاه حکم اعدامش صادر میشود. این فرد برای رهایی از مرگ وچوبه دار تلاشی زیادی به خرج میدهد. مثلا وکیل میگیرد وهزینه مالی زیادی متقبل میشود تا حکم اعدام را به حبس ابد تبدیل کند. علت این کار هم اینه که فقط میخواهد از مرگ نجات یابد، حتی اگر تمام عمر را در زندان سپری کند.
ادامه مطلب ...چندی پیش در خبرهای رسمی از قول محمد اسحاق فیاض آمد ه بود که درصدی از جامعه افغانستانی که درخواست اقامت در اروپارا دارند معتاد به انواع مواد مخدر هستند. بنده ضمن تائید این خبر اعلام میکنم درصدی دیگری از این جامعه برای درمان بیماری های که سالها گرفتار آن بوده اند راهی اروپا شده اند.برای بررسی بیشترلطفا با من همرا ه باشید.
کمبود پزشک متخصص وفقر فرهنگی واقتصادی باعث شده است که درصدی از جامعه افغانستان گرفتار انواع بیماری ها بشوند؛ بیماری های که هیچ وقت درمان نمی شود و در طول عمر وتا دم مرگ این افراد را همراهی میکند.
هر فرد بیمار دوست دارد بیماری اش درمان بشود ولی متاسفانه در جامعه فعلی مهاجرافغانستانی ساکن ایران درصد بسیار بالای از مردم قادر نیستند هزینه های درمان بیماری خود را پرداخت کنند وسیستم درمانی ایران هم فقط با کد ملی ایرانی معتبر هست. بنابراین تنها جای که برای بهبود درمان مهاجرین باقی میماند زیارت گاه وقبورامامان معصوم وامام زادگان میباشد. موضوع بسیار جالب اینکه مهاجرین برای شفای بیماری های راهی امام زادگان می شود که آن بیماری ها نیاز مبرم به داروی مخصوص وپزشک متخصص دارد.
مثلا" ادامه مطلب ...
به بهانه ای پخش سریال "شیوع" از شبکه ملی ایران
روز گذشته مطلب تحت عنوان" شیوع، سقوط آزاد اخلاق در نظام ولایی ایران "را در روزنامه هشت صبح که به قلم آقای قنبر علی تابش شاعر پر آوازه افغانستانی تحریر شده بود مطالعه کردم. حقیت این است که از دیروزتا به همین حالا فکرو ذهنم مشغول این مساله هست که چرا باید قنبر علی تابش مطلبی علیه نظام ایران بنویسد؟!
شاید پاسخ خوانندگان این باشد که نوشتن وانتقاد واعتراض حق همه نویسندگان است؛ این قبول ولی بهتره کمی به عقب برگردیم ونیم نگاهی به فعالیت گذشته جناب تابش داشته باشیم.
قنبر علی تابش همان کسی هست که در حضورآیت الله خامنه ای رهبر ایران شعر سرود وبه دفعات با ایشان ملاقات حضوری داشتند ومورد تمجید هم قرار گرفته اند.
ادامه مطلب ...حج رکن اصلی اقتصاد اسلامی است.
زیارت کعبه در ظاهر در بین مسلمانان یک امر دینی وفرهنگی است ولی واقعیت اینه که فلسفه ای تاسیس حج ومتعاقبا" واجب کردن زیارت آن قبل از اینکه یک امر دینی باشد یک عمل اقتصادی هست.
در قرآن واحادیث جسته وگریخته در باب اقتصادی بودن سفر زیارتی حج اشاراتی شده است ولی ظاهرا خود جوامع اسلامی هم به این گوشزد(ها) ایمان ندارند زیرا بعد از گذشت 1400 سال وداشتن جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر هنوز به وطور جدی درباب اقتصادی بودن حج تحقیقی مفیدی انجام نشده است.
در سالهای اخیر در ایران مختصر تحقیقاتی انجام شده است که بیشتر شبیه آه وناله وافسوس است تا تحقیق اقتصادی حج، محققان ایرانی بیشتر روی حواشی سفر حج مانند مخارج در ایام حج تفحص کرده تا اصل آن. ادامه مطلب ...
صدقه دادن از اون دستوراتی دینی ومذهبی هست که بنده دربست قبولش دارم؛ یعنی سنت صدقه دادن هیچ وقت کهنه وقدیمی نمی شود حتی اگر ده تا 1400 سال دیگر هم بگذرد.
قابل ذکر است که هرمقدار که وضعیت جامعه مسلمین به سمت فقر پیش برود، ارزش صدقه داد بیشتر نمایان میشود وصدالبته نبوغ محمد برای رفع مشکل اقتصادی اسلامی.
درمورد فلسفه ای صدقه دادن بنده دربست تسلیم محمد پیامبراسلام هستم واما بد نیست بعد ازگذشت 1400 سال ازعمر دین اسلام؛ یک نیم نگاهی به عملکرد امروزی جامعه اسلامی بیندازیم تا ببینم امت محمد با یکی از بهترین ومفید ترین سنت هایش چه کرده ومیکنند.لطفا با من باشید.
درحال حاضر دونوع صدقه دادن داریم.
بعد از ترور ناجوان مردانه خبرنگاران تلویزیون طلوع، شاهد واکنش های گوناگونی در شبکه های اجتماعی بودیم.
تند ترین واکنش را هما سلطانی داشتند.
به عقیده من درا ین راه(حمایت وتوجیه ترور) هما سلطانی تنها نبودند و عده ای از ساکنین فیسبوک اورا همراهی کردند.
تفاوت عملکرد هما سلطانی با دیگران در یک چیز بود. هما سلطانی بدون بسم الله شمشیر کشید ودیگران مانند داعشیان با نام ویاد خدا والله اکبر گویان حمایت کردند.
واکنش هما سلطانی بدون خود سانسوری انجام شد ولی عده ای دیگر که از عملکرد طلوع دلی خوش نداشتند وبرنامه های این شبکه باب پسند وسلیقه آنها نبود با کمال بی شرمی وبسیار منافقانه اول این حرکت را محکوم وبعد هم با تحلیل های خاص(!) از ترور وخشونت حمایت کردند.
جالب اینجاست که این عده ابراز نظر شخصی خودشان را به نام اسلام،ملت وفرهنگ کادو پیچ کرده به خورد جامعه دادند غافل از اینکه قسمت عظیمی از جامعه ساکن در افغانستان طرفدار شبکه طلوع وبرنامه های ان میباشند.